شایانیوز– طبیعتگردی در ذات خود میتواند تجربهای ارزشمند، آموزشی و حتی درمانگر باشد؛ چرا که تماس مستقیم با محیط طبیعی، امکان بازگشت انسان به ریشههای وجودیاش را فراهم میآورد و نوعی همزیستی مسالمتآمیز با زیستبوم را به او یادآوری میکند. اما آنچه در سالهای اخیر در ایران با عنوان تورهای به اصطلاح طبیعتگردی گسترش یافته است، نه تنها در بسیاری از موارد از این معنا و هدف فاصله گرفته، بلکه به معضلی بزرگ بدل شده که هم طبیعت و محیط زیست را میفرساید و هم به سلامت اجتماعی و فرهنگی جامعه آسیب میزند. آنچه امروز در نقاط مختلف کشور میبینیم، بیشتر به مصرفگرایی جمعی و بیانضباطی گروهی شبیه است تا تجربهای اصیل از گردشگری مسئولانه. در این میان، ضعف سیاستگذاریها، فقدان نظارت و بیتفاوتی نهادهای مسئول موجب شده تا یک فعالیت بالقوه ارزشمند به معضلی بالفعل تبدیل شود.
![]()
طبیعتی که زیر بار تورهای بیضابطه خم میشود
ایران به دلیل تنوع اقلیمی و غنای زیستمحیطی، از کوهستانهای البرز و زاگرس گرفته تا سواحل خلیج فارس و دریای خزر و بیابانهای منحصر بهفرد، از سرمایهای کمنظیر برخوردار است. اما تورهای طبیعتگردی که اغلب توسط شرکتهای فاقد آموزش تخصصی و صرفاً با انگیزه سود مالی برگزار میشوند، عملاً به تهدیدی برای همین سرمایه ملی بدل شدهاند. ردپای این تورها را میتوان در کوههایی دید که با زبالههای پلاستیکی و ظروف یک بار مصرف آلوده شدهاند، در جنگلهایی که سکوتشان با موسیقی بلند و رفتارهای خارج از چارچوب برهم خورده است، و در مراتعی که بهواسطه تردد بیرویه و بیبرنامه گردشگران تخریب و فرسوده شدهاند. این آسیبها نه تنها اکوسیستمهای حساس را تهدید میکنند، بلکه در درازمدت به نابودی تنوع زیستی کشور منجر میشوند.
![]()
تحلیل جامعهشناختی: طبیعتگردی یا تخلیه هیجانات سرکوب شده؟
از منظر جامعهشناسی، بخش قابل توجهی از این تورها را میتوان به مثابه ابزاری برای تخلیه هیجانات جمعی تحلیل کرد. در جامعهای که به دلیل فشارهای اقتصادی، محدودیتهای فرهنگی و کمبود فضاهای تفریحی سالم، جوانان با انباشت انرژی و احساس سرخوردگی مواجهاند، طبیعت به بستری برای تخلیه این تنشها تبدیل میشود. اما از آنجا که این تخلیه در غیاب آموزشهای زیستمحیطی و قواعد مسئولانه صورت میگیرد، نتیجه چیزی جز تخریب طبیعت و بازتولید رفتارهای نابهنجار نیست. در واقع، طبیعتگردی در ایران اغلب نه به معنای آگاهی از ارزشهای بومشناختی، بلکه به معنای فرصتی برای رهایی موقت از محدودیتهای اجتماعی فهمیده میشود. این درک نادرست، ریشه در ساختارهای ناکارآمد فرهنگی و آموزشی دارد و نشاندهنده ضعف نظام اجتماعی در نهادینه کردن مسئولیتپذیری شهروندی است.
![]()
بُعد روانشناختی: فرار از روزمرگی، اما بدون مسئولیت
از زاویه روانشناسی، میتوان گفت بسیاری از شرکتکنندگان در این تورها در پی نوعی فرار از روزمرگی و رهایی از اضطرابهای انباشتهشدهاند. طبیعت به آنها فضایی میدهد که در آن احساس آزادی کنند، اما این آزادی به دلیل فقدان آگاهی و چارچوب اخلاقی، اغلب با نوعی بیمسئولیتی عجین میشود. پرتاب زباله در دل کوهستان، روشن کردن آتش در جنگلهای خشک و رفتارهای پرخطر تنها نشانههای این بیمسئولیتیاند. این رفتارها نه تنها پیامدهای محیطزیستی دارند، بلکه نشاندهنده نوعی بحران روانی جمعی نیز هستند: بحرانی که در آن نیاز به تخلیه هیجان بر هرگونه مسئولیت اخلاقی و اجتماعی غلبه میکند.
پیامدها: از تخریب اکولوژیک تا فرسایش فرهنگی
پیامدهای تورهای بیضابطه تنها به حوزه محیط زیست محدود نمیشوند، بلکه در عرصههای اجتماعی و فرهنگی نیز نمود مییابند. تخریب مراتع و جنگلها، تهدید حیاتوحش، افزایش خطر آتشسوزی و نابودی منابع طبیعی تنها بخشی از خسارتهای مستقیماند. در کنار آن، بینظمی رفتاری، عادیسازی مصرفگرایی و تقویت بیتفاوتی نسبت به منافع جمعی نیز از پیامدهای اجتماعی این پدیدهاند. جامعهای که یاد میگیرد در طبیعت بیپروا رفتار کند، بهتدریج در سایر عرصههای زندگی اجتماعی نیز همان بیپروا بودن و فقدان حس مسئولیت را بازتولید میکند.
![]()
فقدان پاسخگویی: مسئولیتگریزی نهادی و غیبت قانون
آنچه وضعیت را بحرانیتر میسازد، غیبت نظارت مؤثر و مسئولیتپذیری نهادی است. سازمانهای متولی محیط زیست، نهادهای گردشگری و حتی شهرداریها و شوراهای محلی، هر یک به نحوی از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکنند. قوانینی که باید ضامن حفاظت از طبیعت باشند یا وجود ندارند، یا اگر هم تدوین شدهاند، در عمل ضمانت اجرایی ندارند. در نتیجه، شرکتهای برگزارکننده تور، بدون هیچ دغدغهای از تبعات کار خود، تنها به سود مالی میاندیشند و طبیعت در این میان قربانی اصلی است.
تورهای طبیعتگردی در ایران میتوانستند فرصتی برای آموزش، همزیستی با محیط زیست و تقویت فرهنگ مسئولیتپذیری باشند، اما در غیاب سیاستگذاری درست، آموزش عمومی و نظارت مؤثر، به معضلی چندوجهی تبدیل شدهاند که نه تنها طبیعت کشور را تهدید میکنند، بلکه در سطح روانی و اجتماعی نیز به بازتولید الگوهای مخرب میانجامند. جامعهای که نتواند رابطهای سالم با طبیعت برقرار کند، در برقراری رابطهای سالم با خودش نیز ناتوان خواهد بود. به نظر میرسد اگر تغییری بنیادین در نگرش فرهنگی، سیاستگذاریهای گردشگری و مسئولیتپذیری نهادی ایجاد نشود، در آیندهای نهچندان دور با فاجعهای زیستمحیطی و اجتماعی روبهرو خواهیم شد که جبران آن ممکن نیست.
مسئولیت این خبر با سایت منبع و جامعه ورزشی آفتاب نو در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.
آخرین اخبار ورزشی از فوتبال ایران و باشگاه های جهان را در سایت ورزشی آفتاب نو بخوانید
|
مطالب پیشنهادی از سراسر وب |
