شایانیوز– پیشنهاد اخیر دونالد ترامپ برای پایان دادن به درگیری در غزه، حماس و اسرائیل را به صدر خبرها آورده است. در طرح صلح او ، آزادی گروگانها، توقف درگیریها و آغاز بازسازی غزه دیده میشود. اما همزمان، صبح امروز شنبه ارتش اسرائیل اردوگاه المغازی را بمباران کرد و پهپادهای کوادکوپتر نیز اطراف هتل الامل در غرب غزه، محله الدرج و خیابان عمر المختار را هدف گرفتند. این حمله چندین کشته بر جای گذاشت. چنین تناقضی میان «گفتار سیاسی» و «واقعیت میدان» پرسش اصلی را پیش میکشد: آیا چنین صلحی اصلاً امکانپذیر است؟
![]()
چرا حماس کوتاه آمده؟
پس از ماهها محاصره، بمبارانهای گسترده و بحران انسانی در غزه، حماس با فشار شدیدی روبرو است. زیرساختها در آستانه فروپاشی قرار دارد و تلفات غیرنظامیان مشروعیت این گروه را در میان مردم تحت ادارهاش تضعیف کرده است. در این شرایط، پذیرش بخشی از یک طرح آتشبس میتواند راهی برای کاهش فشار و تأمین نیازهای فوری مردم باشد: ورود کمکهای انسانی، بازسازی اولیه و آزاد شدن بخشی از گروگانها. اما این پذیرش بیشتر جنبه تاکتیکی دارد. حماس بعید است تن به خلع سلاح یا عقبنشینی سیاسی جدی بدهد، مگر آنکه تضمینهای واقعی و بلندمدت دریافت کند.
موضع نتانیاهو
در طرف مقابل، بنیامین نتانیاهو در موقعیتی پیچیده قرار دارد. از یک سو، فشار جامعه جهانی برای توقف جنگ و جلوگیری از فاجعه انسانی در غزه رو به افزایش است. از سوی دیگر، ائتلاف شکننده سیاسی او به شدت به حمایت جناحهای تندرو وابسته است؛ جناحی که هر نوع توافق با حماس را امتیازدهی خطرناک میبیند. همین تضاد باعث شده نتانیاهو به جای پذیرش کامل یک طرح صلح، بیشتر به دنبال آتشبسهای موقت یا نیمبند باشد. حملات امروز هم نشان میدهد که او نمیخواهد بدون گرفتن امتیازات میدانی جدی پای هیچ توافقی برود.
![]()
تناقض گفتار و میدان
با وجود پیشنهاد آتشبس و تمایل نسبی حماس به مذاکره، صبح امروز اسرائیل به اردوگاه المغازی و دیگر نقاط غزه حمله کرد. این تناقض ظاهری ریشه در ترکیبی از عوامل عملی، سیاسی و امنیتی دارد:
۱. زمانبندی عملیاتی و فرصتهای میدانی: کشف انبارها یا محل استقرار فرماندهان ممکن است فرماندهی را وادار کند پیش از آتشبس ضربه بزند.
۲. کسب امتیاز میدانی قبل از آتشبس: اسرائیل تلاش میکند پیش از توقف درگیریها، مواضع و تهدیدات حماس را کاهش دهد و برتری خود را در آخرین لحظات ثابت کند.
۳. فشارهای سیاسی داخلی: نتانیاهو برای حفظ حمایت جناحهای تندرو، نیاز دارد قدرت و جدیت نظامی خود را نشان دهد.
۴. عدم اعتماد متقابل: حملههای پیشگیرانه برای اطمینان از نیت واقعی طرف مقابل ادامه مییابد.
۵. ملاحظات امنیتی فوری و اطلاعاتی: جلوگیری از حملات قریبالوقوع و تهدیدات جدید.
واقعیت آن است که همزمانی اعلام آمادگی برای صلح با ادامه حملات نظامی، اعتماد عمومی را به شدت تضعیف میکند. برای فلسطینیان، بمباران محلهها و اردوگاهها در همان روزی که از «صلح» حرف زده میشود، نشانهای از بیاعتباری وعدههاست. برای اسرائیلیها نیز فشار امنیتی همچنان پابرجاست و بسیاری از شهروندانشان نسبت به هر توافقی با حماس بدبیناند. همین دوگانگی باعث شده که صلح بیشتر شبیه به تاکتیک سیاسی جلوه کند تا یک تصمیم استراتژیک پایدار.
![]()
نقش میانجیها
بدون حضور و تضمین قدرتهای منطقهای و بینالمللی، هیچ توافقی دوام نخواهد داشت. قطر و مصر تجربه میانجیگری دارند و میتوانند نقش ضامن را ایفا کنند. سازمان ملل و کشورهای اروپایی نیز میتوانند نظارت بر ورود کمکها و تبادل گروگانها را بر عهده بگیرند. اما اگر این تضمینها ضعیف باشند یا اختلاف قدرتهای بزرگ مانع شود، صلح به سرعت فرو خواهد پاشید.
آیا صلح ممکن است؟
شواهد نشان میدهد که هر دو طرف، هم حماس و هم اسرائیل، انگیزههایی برای کاهش فشار دارند. حماس برای بقا و حفظ پایگاه اجتماعیاش، و نتانیاهو برای فرار از فشارهای بینالمللی و داخلی. اما این انگیزهها بیشتر کوتاه مدت و تاکتیکی هستند، نه راهبردی و بلند مدت. به همین دلیل، حتی اگر توافقی امضا شود، احتمال بازگشت خشونت همچنان بالاست.
«صلح ترامپی» شاید در کوتاه مدت بتواند آتشبس و ورود کمکهای انسانی را ممکن کند، اما بعید است یک راه حل پایدار برای مناقشه غزه باشد. تا زمانی که طرفین حاضر به مصالحه عمیق و دریافت تضمینهای قوی بینالمللی نشوند، هر توافقی بیشتر شبیه به آتشبسی شکننده خواهد بود. واقعیت امروز از بمباران اردوگاه المغازی گرفته تا حضور گسترده پهپادها در نقاط مختلف غزه نشان میدهد که فاصله میان شعار صلح و اجرای واقعی آن همچنان بسیار زیاد است؛ آن هم از سوی شخصی با مختصات ترامپ که هم اکنون و در این برهه، جز دستیابی به جایزه صلح نوبل به چیز دیگری فکر نمیکند.
![]()
ابعاد منطقهای و فرامنطقهای
اگر چنین توافقی عملی شود، پیامدهای آن فراتر از مرزهای غزه خواهد بود. کشورهای عربی خلیج فارس و مصر احتمالا از آن استقبال میکنند، زیرا کاهش تنش راه را برای پروژههای اقتصادی و امنیتی بازتر میکند. ایالات متحده و اروپا نیز آن را دستاوردی دیپلماتیک خواهند دید. به ویژه ترامپ آن را عامل هموار کننده مسیرش برای دریافت جایزه صلح نوبل میداند. در ایران هم از اینکه کشتار و جنایت های خونین رژیم صهیونیستی علیه مردم بی دفاع و مظلوم غزه حتی برای مدت اندکی پایان می یابد احتمالا از این صلح لرزان استقبال شود، البته ممکن است برخی تندروها نگران تضعیف جایگاه تهران در معادلات فلسطین باشند.
چه کسانی خوشحال و چه کسانی ناراضی خواهند بود؟
بیشتر کشورهای منطقه و قدرتهای جهانی، از امریکا گرفته تا ترکیه و قطر، از چنین توافقی استقبال خواهند کرد. فلسطینیان غیرنظامی که ماهها زیر بمباران زیستهاند، نخستین برندگان هر آتشبسی هستند. اما تندروها در رژیم صهیونیستی نگران خواهند بود: اسرائیلیهای راست افراطی، این توافق را عقبنشینی میدانند.
![]()
چشمانداز
با وجود تمایل ظاهری به صلح، واقعیت میدان همچنان خشن است. حماس و اسرائیل هر دو انگیزههایی برای کاهش فشار دارند، اما هیچ یک هنوز آماده مصالحه بنیادین نیستند. بدون حضور و تضمین قدرتهای منطقهای و بینالمللی، این صلح بیش از آنکه یک نقطه عطف تاریخی باشد، میتواند آتشبسی شکننده و موقت باشد و در نهایت شاید فرصتی برای نفس تازه کردن و ورود مجدد و قوی به عرصه زورآزمایی.
![]()
مسئولیت این خبر با سایت منبع و جامعه ورزشی آفتاب نو در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.
آخرین اخبار ورزشی از فوتبال ایران و باشگاه های جهان را در سایت ورزشی آفتاب نو بخوانید
|
مطالب پیشنهادی از سراسر وب |
