«گوزنهای اتوبان» علیرغم تمام کوششهای کارگردانش تبدیل به فیلم ابتری شده که هر چه جلوتر میرود بیشتر از واقعیت فاصله میگیرد و تماشاگر را بابت شعارهای خوش رنگ و لعابش عصبانی میکند.
اختصاصی سلام سینما – مازیار وکیلی: از زمانی که فضای مجازی وارد جامعه ایران و تبدیل به بخش لاینفکی از زندگی مردم شده است حاکمیت نسبت به آن دیدگاهی منفی پیدا کرده و همواره تلاش میکند با استفاده از روشهای سلبی (فیلترینگ) و ایجابی (ساخت محصولات فرهنگی در مذمت فضای مجازی) از رشد و گسترش آن جلوگیری کند. اما علیرغم همه این تلاشها فضای مجازی به راه خود ادامه داده و توانسته در زندگی تمام ایرانیان نفوذ کند.
بیشتر بخوانید:
نقد ویدیویی فیلم گوزنهای اتوبان
این که تلاشهای حاکمیت برای جلوگیری از دسترسی مردم به فضای مجازی نتیجه خواهد داد یا نه را خود حکام سیاسی بهتر میدانند. نکته عجیب اما ساخت محصولات فرهنگی در مذمت این فرصت تازه است. شاید بهتر باشد تهیه کنندگان و کارگردانان سینمای ایران که در مذمت فضای مجازی فیلم میسازند به این نکته فکر کنند چرا علیرغم ساخت فیلم و سریال در تقبیح این پدیده نوظهور باز هم مردم به آن اطمینان و از آن استفاده میکنند؟ پاسخ به این سوال از این جهت مهم است که یک شکاف بسیار عظیم میان حاکمیت و مردم و هنرمندان و مردم را نشان میدهد. هر چقدر که مسئولان استفاده از این فضا را نهی میکنند مردم با ولع بیشتری از آن استفاده میکنند. در چنین فضایی به نظر نمیرسد ساخت فیلم یا فیلمهایی در نقد فضای مجازی مشکلی از مشکلات حاکمیت را حل کند. دقیقاً به همین خاطر است که «گوزنهای اتوبان» علیرغم تمام کوششهای کارگردانش تبدیل به فیلم ابتری شده که هر چه جلوتر میرود بیشتر از واقعیت فاصله میگیرد و تماشاگر را بابت شعارهای خوش رنگ و لعابش عصبانی میکند.

صفاری در «گوزنهای اتوبان» تمرکزش را بر روی دنیای بلاگرها و اینفلوئنسرها گذاشته و تلاش کرده پشت پرده زندگی پر زرق و برق آنها را نشان دهد. فیلم خوب شروع میشود، حادثه ابتدایی فیلم قلاب داستان را به ذهن تماشاگر میاندازد و او را کنجکاو پیگیری ادامه داستان نگه میدارد. خصوصاً آن که جزئیات رفتاری عباس به عنوان یک بچه پایین شهری به خوبی طراحی شده و تماشاگر او را باور میکند. رابطه خاص و جالب عباس و صبا هم از دیگر نقاط فیلم است. اما مشکل از پرده دوم آغاز میشود جایی که نویسندگان و کارگردان قرار است بحران ایجاد شده در زندگی این زوج را به تماشاگر نشان دهند. این جا دیگر خبری از دقت و جزئیات نیست. عباس تبدیل به مردی بی منطق، پرخاشگر و ستیزه جو میشود که فقط دعوا راه میاندازد. وجود شخصیتهای فرعی مانند کیانا اغواگر هم کمکی به بهتر شدن روند داستان نمیکند و ناگهان همه چیز فرو میپاشد.

اگر سر و شکل و ظاهر «گوزنهای اتوبان» را در نظر نگیریم و آن را از فیلم حذف کنیم، موضع سادهانگارانه و مرتجعانه آن که زندگی در فضای مجازی بد است و آخر و عاقبت ندارد خیلی توی ذوق میزند. این که در سال ۱۴۰۴ فیلمی به جای تشریح چرایی فراگیری فضای مجازی به دنبال نمایش سادهانگارانه مضرات زیستن در چنین فضایی باشد حقیقتاً غمانگیز است. صفاری در «گوزنهای اتوبان» خواسته یا ناخواسته از واقعیت فاصله میگیرد و به دیدگاه شکستخورده مسئولان نزدیک میشود. واقعیت این است که بلاگر شدن خیلی هم چیز بدی نیست و برای بسیاری از افراد سودهای کلانی به دنبال داشته است. اگر چنین نبود همه مردم تلاش نمیکردند به هر شکلی در اینستاگرام وایرال شوند. یک نگاه به اکسپلور اینستاگرام واقعیت را به صفاری نشان خواهد داد. شاید اگر او با دقت بیشتری به اینستاگرام نگاه میکرد متوجه چرایی این موضوع میشد و چنین فیلم محافظهکارانهای نمیساخت.

به عنوان منتقد وقتی با موضع یک فیلم مشکل دارم نمیتوانم فیلم را ستایش کنم. بحث بر سر این نیست که موضع صفاری مخالف مواضع نگارنده است بلکه بحث بر سر این است که چنین موضعی از اساس غلط است. پس بدون در نظر گرفتن برخی مزایای فیلم ترجیح میدهم از این شعار خوش رنگ و لعاب دفاع نکنم و آن را در صف فیلمهایی که دیگر تماشایشان نخواهم کرد قرار دهم.
مسئولیت این خبر با سایت منبع و جامعه ورزشی آفتاب نو در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.
آخرین اخبار ورزشی از فوتبال ایران و باشگاه های جهان را در سایت ورزشی آفتاب نو بخوانید
|
مطالب پیشنهادی از سراسر وب |
