به گزارش آفتاب نو، از نقاط محروم فیلم میگیرد و از جنگ مستند «روایت فتح» را میسازد. بعد درباره فیلم و سینما مطالعه میکند، مینویسد، کتاب ترجمه میکند و مجله «سوره» را منتشر میکند.
کسی که میخواهد بداند و در این مسیر گاهی به روشنفکرها نزدیک میشود و گاهی از جایش در میان بچهمسلمانها تکان نمیخورد. رفقا مسخرهاش میکردند که «توی حوزه هنری پروسترویکا به راه انداخته» و روشنفکرها هم قبولش نداشتند. اما او فقط بهدنبال حقیقت بود.
خود آوینی درباره جوانیاش میگوید: «تصور نکنید که من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران به روشنفکری ناآشنا هستم. خیر. من از «یک راه طیشده» با شما حرف میزنم. من هم سالهای سال در یکی از دانشکدههای هنری درس خواندهام، به شبهای شعر و گالریهای نقاشی رفتهام، موسیقی کلاسیک گوش دادهام، ساعتها از وقتم را به مباحثات بیهوده درباره چیزهایی که نمیدانستم گذراندهام.
من هم سالها با جلوهفروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیستهام. ریش پروفسوری و سبیل نیچهای گذاشتهام و کتاب «انسان تکساحتی» هربرت مارکوزه را ـ بیآنکه آن زمان خوانده باشمش ـ طوری دست گرفتهام که دیگران جلد آن را ببینند و پیش خودشان بگویند عجب! فلانی چه کتابهایی میخواند، معلوم است که خیلی میفهمد…
اما بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشاند که ناچار شدم رودربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم و عمیقا بپذیرم که «تظاهر به دانایی» هرگز جایگزین «دانایی» نمیشود و حتی از این بالاتر، دانایی نیز با تحصیل فلسفه حاصل نمیآید. باید در جستوجوی حقیقت بود و این متاعی است که هرکس بهراستی طالبش باشد، آن را خواهد یافت و نزد خویش نیز خواهد یافت… و حالا از یک راه طیشده با شما حرف میزنم.»
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰