شفیعی کدکنی چطور واسطه دیدار رهبر انقلاب با اخوان ثالث شد؟ | آقای شاعر باران‌ها ۸۵ ساله شد

آفتاب نو- فرشاد شیرزادی: نام یکی از زبان‌زدترین مجموعه اشعارش به نام «در کوچه باغ‌های نیشابور» با تخلص «م. سرشک» است. او بسیاری از متون کلاسیک فارسی را تصحیح کرده است. استاد محمدرضا شفیعی کدکنی امروز ۸۵ ساله شد. کسی که رفتار و رابطه خوبی با شاعران جوان دارد و همواره آنها را تشویق می‌کند. او ۱۹ مهر ۱۳۱۸، در برگریزان پاییز به دنیا آمد و حاصل عمرش غنی کردن فرهنگ ادبیات و زبان فارسی با بیش از ۵۰ عنوان کتاب است. شفیعی کدکنی همچنان استاد دانشگاه تهران است و دانشجویانش با نشستن سر کلاسش، می‌توانند از دانش رشک‌انگیز او بهره‌مند شوند. به مناسبت تولد استاد، گفت‌وگویی با شاعر آیینی، مصطفی محدثی خراسانی کرده‌ایم. محدثی زاده تابیاد خراسان است؛ شهر مرزی ایران با افغانستان. پدر او به همراه رهبر انقلاب، دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، محمدرضا حکیمی و ذبیح‌الله صاحبکار در مدرسه علیمه مشهد درس می‌خواندند. بازگو کردن خاطرات استاد از زبان محدثی برای مخاطبان حائز اهمیت است. به علاوه که او از چگونگی نخستین دیدار رهبر انقلاب با مهدی اخوان ثالث اطلاع کامل دارد.

می‌دانیم که پدر شما با استاد محمدرضا شفیعی کدکنی، دوستی طولانی مدتی داشتند و خانوده‌هایتان هم با هم رفت و آمد می‌کردند. این دوستی از کجا شکل گرفت؟

پدرم با دکتر شفیعی در حوزه علیمه مشهد هم‌درس بود. ظاهراً از دیگر دوستانشان جناب محمدرضا حکیمی، ذبیح‌الله صاحبکار و مقام معظم رهبری بوده‌اند. آنها با هم هم‌درس بودند و پیش از آن هم در مدارس مشهد با هم درس می‌خواندند. پدرم چون اهل شعر بود و در انجمن‌های ادبی مشهد شرکت می‌کرد دوستی صمیمانه‌تری با استاد شفیعی برقرار می کند. پدرم علاوه بر هم‌درس بودن با استاد شفیعی رفاقت ادبی داشت. خودم کوچک بودم، شاید ۸،۹ سال بیشتر نداشتم که پدرم به انجمن ادبی فرخ در مشهد می‌رفت. زمان این موضوع به حدود سال‌های ۴۸، ۴۹ و ۵۰ بازمی‌گردد. من یک دو بار در آنجا هم اخوان و هم دکتر شفیعی کدکنی را دیدم. پدرم بیماری‌ای داشت که باید هر از چند گاهی به تهران می‌آمد و مدتی در تهران بستری شد. خوب به خاطر دارم که همان سال‌های ۵۴ و ۵۵ هماهنگی‌های بیمارستان و یافتن پزشک حاذق بر عهده دکتر شفیعی بود. آن سال‌ها اوج بیماری پدرم بود. این رفاقت از همان‌جا ادامه یافت و پدرم سال ۱۳۶۶ به رحمت خدا رفت. بعدها که من به تهران آمدم، یعنی سال ۱۳۸۰، ۱۳۸۱ و ۱۳۸۲ با مرتضی امیری اسفندقه آشنا شدم که از قضا با استاد ارتباط داشت. استاد مطلع شدند که من به تهران آمده‌ام. ایشان درخواست کردند که در جلسه‌ای به خانه استاد شفیعی بروم. نخستین بار با مرتضی امیری اسفندقه خدمت آقای دکتر شرف‌یاب شدیم.

آن زمان ایشان چه فعالیت هنری و ادبی‌ای در تهران داشتند؟

آن زمان ایشان مجله «فقه» را سردبیری می‌کردند. استاد شفیعی کدکنی به من گفت که چون تو جوانی، دوست دارم بیشتر در جریان شعر امروز ایران قرار بگیرم. ایشان از من درخواست کرد که هر از چند وقت یکبار دوستان شاعری را انتخاب کنم و و گرد استاد جمع شویم. این موضوع باعث شد که ما حدود ۷، ۸ جلسه، هر ۳،۴ ماه یکبار، حدود ۶ یا ۷ تن از شاعران جوان را دعوت می‌کردم و دکتر شفیعی با آغوش باز از ما پذیرایی می‌کرد و خدمتشان در خانه می‌رسیدیم.

چه کسانی در این جلسات حضور داشتند؟

خیلی‌ها در این محفل حضور فعال داشتند. از آقای علی موسوی گرمارودی گرفته تا سهیل محمودی، مصطفی علیپور، محمدعلی مودب، فاضل نظری و غیره. یکی از خبرنگاران خودخواسته، در آخرین جلسه ما بدون اجازه گرفتن از استاد مطالبی را در یکی از رسانه‌ها منتشر کرد و به شکل بد و با غرض‌ورزی آن را به مخاطبان منتقل کرد. او می‌خواست کاری جنجالی انجام دهد و فکر کرد که از ارتباط و اعتماد دکتر به ما می‌تواند سوء استفاده کند. اما به هر حال پس از آن جلسات دکتر در محافل ادبی شرکت نکرد. البته این را هم فراموش نکنم که استاد در همان مقطع چند پروژه کاری بزرگ داشت که باید آنها را هم به پایان می‌رساند. به همین دلیل گفت که من کمتر می‌توانم وقت بگذارم و ارتباط ما در آن مقطع قطع شد.

دیگر کدام شاعران پیشکسوت با استاد دیدار و نشست و برخاست داشتند؟

یکبار هم به اتفاق محمدعلی بهمنی خدمت استاد رسیدیم.

ارتباط استاد با اشعار جوانان چگونه است؟ آنها را چگونه تشویق و راهنمایی می‌کند؟

ایشان را هر زمان یافتم، علاقه‌مند به شعر جوانان دیدم. همچنین خیلی هم برای شعر جوانان وقت می‌گذاشت و می‌گذارد. در دانشگاه هم می‌بینیم که کلاس‌های ایشان چقدر پرشور است. بارها کتابی از شاعری جوان، نزد استاد برده‌ام. بعدها دریافته‌ام که دکتر به آن شاعر جوان که من کتابش را برایشان برده‌ام تا بخواند، تماس گرفته‌اند و او را تشویق کرده‌اند. نمونه این مصداق رجبعلی‌زاده کاشانی موید این موضوع است. آقای مصطفی علیپور که میانسال‌اند. یکبار شعر ایشان را نزد استاد بردم. ایشان پس از چند هفته با من تماس گرفت و با شور و شعفی وصف‌ ناشدنی گفت که می‌دانی چه شده؟ پرسیدم چه شده و او گفت: «همین الآن دکتر شفیعی کدکنی با من تماس گرفتند و مرا تشویق کردند.» آقای علیپور باورش نمی‌شد که با استاد با او تماس گرفته تشویقش کرده. این ویژگی‌ها البته جزو مشرب ایشان است. از دیرباز تا کنون، استاد، ارتباطی شفاف و زلال با نسل جوان داشته و دارد و همواره دوست دارند کاری انجام دهند تا جوان‌ها با ریشه، پشتوانه و مطالعه پا به عرصه شعر و شاعری بگذارند.

ارتباط ایشان با دیگر افرادی که قدری از نظر سنی به استاد نزدیک‌ترند، چگونه است؟ منظورم اشخاصی مانند علی موسوی گرماروی، سهیل محمودی و… است.

شاید اگر هنوز هم از آنها درباره استاد شفیعی کدکنی سوال کنید، بهترین خاطراتشان برگزاری جلسات ادبی در خانه آقای دکتر باشد. آنها هم بارها در جاهای مختلف عنوان کرده‌اند که به اتفاق من و دیگر دوستان، به خانه استاد رفته‌اند.

ارتباط شما پس از سال‌ها چگونه رقم خورد؟

ایشان آن سال‌ها در بلوار میرداماد سکونت داشتند و پس از مدتی به محله فرمانیه رفتند. پس از آن مدت، ارتباطات بیش و کم قطع شد. مدتی هم به شهرک غرب نقل مکان کردند و در حال حاضر به بلوار میرداماد بازگشته‌اند.

نقل خاطره‌ای از دیدارهای ایشان با مهدی اخوان ثالث دارید؟

اخوان جزو دوستان گرمابه و گلستان استاد شفیعی بود. یکبار ایشان برای ما نقل کردند که ارتباطی هم با سفر مقام معظم رهبری به تهران دارد. رهبر انقلاب به تهران سفر می‌کنند و به منزل استاد شفیعی کدکنی می‌روند. به گمانم این موضوع به دهه ۴۰ بازمی‌گردد. رهبر انقلاب آنجا جویای حال اخوان می‌شوند. آن زمان هم که خانه‌ای تلفن نداشت. مقام معظم رهبری ابراز تمایل می‌کنند که هر طوری هست، اخوان را ببینند. دکتر شفیعی آنجا می‌گویند که من شاگردی داشتم که در همسایگی ما سکونت دارد. او را صدا می‌زند و می‌گوید که آقا را به خانه اخوان ببر. این هم خاطره‌ای شنیدنی است. شاگرد استاد یاد می‌کند که ما به اتفاق آیت‌الله خامنه‌ای به دیدار اخوان رفتیم. آیت‌الله خامنه‌ای کنار دیوار استادند و من رفتم و در زدم. اخوان پس از چند دقیقه که خواب و نیمه‌خواب و پریشان احوال بود آمد دم در. قدری هم ژولیده بود. او که ارتباط خوبی هم با آن شاگرد داشت و به هم گوشه و کنایه می‌زنند با زبانی طنز آلود به او تشر می‌زند می‌گوید چرا از قبل با من هماهنگ نکردی و خبر ندادی و نگفتی با ایشان می‌آیی. ایشان از چارچوب در خارج شدند و دستی برای آقا تکان می‌دهند و آقا هم جلو آمدند. ایشان نزد آقا به لهجه مشهدی سخن می‌گوید.

چند وقت پیش استاد شفیعی گفت‌وگویی با نوه‌شان داشتند که در فضای مجازی وایرال شد و استاد در آن ویدئو درباره مصدق صحبت کرد. پیرو نگاه سیاسی ایشان در تاریخ معاصر، ایشان از چه منظری به حکومت پهلوی اول و دوم می‌نگرند؟

به گمانم دکتر شفیعی کدکنی بیشتر به وجوه فرهنگی نظام پهلوی می‌نگرد. ایشان بیش از این به مسایل سیاسی ورود چندانی ندارند. استاد معتقدند چندین تن از ادبا و استادان دانشگاه‌های ما در دوران پهلوی موثر بوده‌اند. از فروغی در زمان رضا شاه بگیرید تا در زمان محمدرضا شاه، کسانی امثال پرویز ناتل خانلری، دکتر حمیدی، فروزانفر و دیگرانی که من حضور ذهن ندارم. ایشان ارجمندی‌ها و کارهای ارزشمند و خدماتی که به فرهنگ ما کردند، همواره ارج می‌گذارد. این موضوع به هیچ وجه ربطی به مسایل سیاسی ندارد و برای ایشان موضوعی علی‌حده است. استاد شفیعی عاشق ایران‌زمین بزرگ و ایران فرهنگی است. هر کسی که قدمی برای اعتلای زبان فارسی و فرهنگ و تمدن ایرانی برداشته باشد، از او تجلیل می‌کند. به گمانم حتی نظر ایشان درباره مصدق معطوف به حوزه‌های فرهنگی آن دوره است.

از چه منظری به نیما و شعر نیما می‌نگرند؟

قطعاً نیما را با همه وجود قبول دارند. بارها که پای صحبت ایشان بوده‌ام، گفته‌اند که ارادت خاصی به نیما دارند. دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، به واقع یکی از پیروان واقعی و یکی از شاعران درخشان نیمایی‌است. شعر ایشان در قالب نیمایی بی‌نظیر است.

نسبت به جریان‌های پس از نیما چه نظری دارند؟

نسبت به جریان‌های شعری پس از نیما خوش‌بین نیستند. استاد، به بازی‌های نحله‌سازی در راستای نوآوری‌های ادبی، که مد شده بود، ارادتی نداشت. هیچ‌گاه از ایشان نشنیده‌ام که نمونه‌ای را تأیید کنند. ایشان همواره با شک و تردید شعرهای این عده را خواندند و می‌فرماید باید زمان بگذرد تا ببینیم آنها راه به جایی می‌برند یا خیر. از زبان ایشان به طور مستقیم شنیده‌ام که ایشان شعر نیمایی و نمونه‌های درخشان شعر سپید را تأیید می کنند. گرچه بعضی‌ها درباره شعر سپید نقل قول‌هایی از ایشان می‌کنند که چندان مورد تأیید استاد نیست. اما نمونه‌های تأثیرگذار و درخشان را که مبتنی بر ریشه، پیشینه و پشتوانه ادبیات و زبان فارسی است و از ظرفیت‌های هنری و ادبی بهره‌مند شده و ظرایف زبان فارسی را می‌توان آنجا هم دنبال کرد، می‌پسندند و دوست دارند.

پیام کوتاه شما به مناسبت تولد ایشان چیست؟

فقط می‌توانم بگویم که دیربیابند. امیدوارم که ایشان کماکان سالم و سلامت باشند و خداوند طول عمر با برکتی به ایشان دهد تا بتوانیم از شعر، دانش و وجود مبارکشان بهره‌مند شویم. گاه فکر می‌کنم در دنیایی زندگی می‌کنم که دکتر شفیعی کدکنی در آن نفس می‌کشد. این موضوع به خودی خود، شوق و شور آفرین و امیدبخش است. امیدوارم خداوند ایشان را کماکان برای ما و ادبیات نگاه دارد.

منبع خبر: همشـهری

آخرین اخبار ورزشی را در جامعه ورزشی آفتاب نو بخوانید.

عضو تلگرام آفتاب نو شدی؟ اگه نه تا دیر نشده کلیک کن آخرین اخبار ورزشی رو اونجا ببین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

advanced-floating-content-close-btn