
به گزارش آفتاب نو، حنیف غفاری؛ دکتری روابط بینالملل: در دور اول ریاستجمهوری ترامپ، زمانی که آمریکا با وجود خروج از برجام خواستار فعالسازی مکانیسم ماشه بود، آنتونیو گوترش مدعی شد که وظیفه وی (دبیرکل) تفسیر قطعنامههای شورای امنیت نیست! با این حال در اساسنامه سازمان ملل متحد و در بخش وظایف دبیر کل به نقش وی در مدیریت بحرانهای بینالمللی و حقوقی اشاره شده است. یکی از مصادیق بحران در نظام بینالملل، زمانی است که یک یا چند بازیگر بدون درنظر گرفتن گردش کار حقوقی یک قطعنامه یا سند، اجرای آن را در دستور کار قرار دهند. در اینجا حداقلیترین وظیفه دبیرکل، اظهارنظر و موضعگیری در قبال عدمطیشدن روند مذکور خواهد بود؛ یعنی درست مسئولیتی که گوترش عامدانه از انجام آن سرباز زده است. در این خصوص ۲نکته اساسی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:
نخست اینکه ۲سند «برجام» و «قطعنامه ۲۲۳۱شورای امنیت سازمان ملل متحد» در یکدیگر ادغام شدهاند. به این معنا که تفسیر این دو سند نیز در همپوشانی حقوقی و عملیاتی با یکدیگر قرار دارد؛ به همین سبب آنتونیو گوترش نمیتواند سوءتفسیر از سند برجام را موضوعی فرعی و بیارتباط با قطعنامه ۲۲۳۱شورای امنیت (که در سال ۲۰۱۵میلادی با محوریت توافق هستهای صادر شده است) قلمداد کند. اکنون اروپاییان رسما مکانیسم ماشه را سوء تفسیر کردهاند؛ چه درخصوص گردش کار و چه درخصوص اجرای آن! اروپاییان مخاطب نامه خود را شورای امنیت سازمان ملل متحد قرار دادهاند؛ حال آنکه وفق مفاد ۳۶و ۳۷برجام آنها باید اختلاف بهوجود آمده را به کمیته مشترک برجام ارجاع دهند. ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد جهت بازگرداندن تحریمها قاعدتا باید خروجی ساعتها و بلکه روزها بحث حول موارد اختلافی در کمیته مشترک برجام باشد؛ نه محصول نامهنگاری کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و وزرای خارجه کشورهای انگلیس، آلمان و فرانسه به رئیس دورهای شورای امنیت.
نکته دیگر آنکه ما در عرصه حقوق بینالملل با اصالت «عرف» و «قواعد آمره» مواجه هستیم. دیوان بینالمللی دادگستری درنظر مشورتی مربوط به تحولات خونین نامیبیا در سال ۱۹۷۰ بیان داشته است: طرف (یا مشارکتکنندهای) که خود به کرات موافقتنامهای را نقض کرده، نمیتواند مدعی استفاده از حقوق خود از آن موافقتنامه شود. همین قاعده منطقی قطعا در حکم یک «مبنا» برای سایر پروندهها نیز میتواند مورد استناد قرار گیرد. از سال ۲۰۱۸میلادی، زمان خروج رسمی آمریکا از برجام تاکنون اروپاییان نهتنها گام مؤثری در مسیر احیای توافق هستهای با ایران برنداشتهاند، بلکه با تأکید بر دائمیشدن محدودیتهای هستهای ایران (از طریق حذف بند غروب آفتاب)، ارائه ساختار موهوم اینستکس، حمایت از تجاوز آمریکا به نیروگاههای هستهای نطنز و فردو، تلاش برای گنجاندن موضوع توان موشکی ایران در سند برجام و مانعتراشی در برابر لغو تحریمهای مورد اشاره در سند برجام و قطعنامه ۲۲۳۱شورای امنیت بارها این دو سند را نقض کردهاند. در چنین شرایطی اروپاییان نهتنها گردش کار حقوقی لازم را در فعالسازی مکانیسم ماشه علیه کشورمان مدنظر قرار ندادهاند، بلکه اساسا صلاحیت لازم جهت این اقدام را نیز ندارند؛ بنابراین رسما باید تأکید کرد که اقدام اروپاییان در فعالسازی مکانیسم ماشه اساسا مشروعیت حقوقی و مستمسک اجرایی ندارد.
کمترین شبههای وجود ندارد که دبیرکل سازمان ملل متحد نسبت به این موارد آگاه است. کمتر انسانی با عقل سلیم پیدا میشود که اقدام اروپاییان در تقابل اخیر با ایران را مصداق یک روند حقوقی و قانونی صحیح قلمداد کند. با این حال آنتونیو گوترش ترجیح داده توپ را در زمین شورای امنیت بیندازد و به هر ابزاری توسل کند تا از نقشآفرینی حداقلی خود در این برهه حساس سر باز زند. قطعا درصورت بازگشت قطعنامه ۱۹۲۹شورای امنیت و دیگر قطعنامههای ظالمانه و ضدایرانی، گوترش نیز نام خود را در کنار مجرمانی مانند مکرون، استارمر و مرتس ثبت و ضبط خواهد کرد. بهتر است آقای دبیرکل منفعل سازمان ملل متحد بداند که عملکرد، رفتار و سکوت آزاردهنده و غیرقابل توجیه وی این روزها بیش از پیش مورد توجه مخاطبان ایرانی قرار گرفته است.
منبع خبر: همشـهری
آخرین اخبار ورزشی را در جامعه ورزشی آفتاب نو بخوانید.
|
مطالب پیشنهادی از سراسر وب |
