شایانیوز– تصویب طرح خلع سلاح تمامی گروههای نظامی در لبنان توسط کابینه این کشور در روز پنجشنبه ۱۶ مرداد، اقدامی استراتژیک و در عین حال پرچالش است که نه تنها معادلات داخلی لبنان، بلکه روابط تهران و بیروت و همچنین تعاملات منطقهای و بینالمللی را تحت تأثیر قرار میدهد. این مصوبه که هدف آن تمرکز قدرت نظامی در اختیار ارتش و دولت لبنان و تحقق شعار معروف «یک ملت، یک ارتش» است، از یک سو میتواند به عنوان تلاشی برای تحکیم حاکمیت دولت و کاهش نفوذ گروههای شبه نظامی تلقی شود، و از سوی دیگر، به دلیل مخالفت شدید حزبالله و حساسیتهای ایران نسبت به این گروه، به بحرانی راهبردی تبدیل شده است که ابعاد سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک آن از مرزهای لبنان فراتر میرود.
![]()
ایران همواره حزبالله لبنان را نه صرفاً به عنوان یک نیروی نظامی، بلکه به عنوان بازدارندهای کلیدی در برابر تهدید اسرائیل و بازیگری مهم با نقش آفرینی اساسی در سیاست داخلی و منطقهای لبنان میبیند، بنابراین نمیتوان از منظر تهران اقداماتی که توان نظامی این گروه را محدود میکند، صرفاً یک تصمیم داخلی لبنان تلقی کرد. علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی، در سفر اخیر خود به بیروت با تأکید بر استقلال تصمیمگیری لبنان، گفت: «کشورهای بیرون از لبنان نباید به این کشور دستور دهند. ملت لبنان ملتی رشید است و خودش میتواند تصمیم بگیرد و هر تصمیمی که با همفکری حزبالله بگیرد، مورد قبول ماست.» این سخنان در عین تأکید بر احترام به حاکمیت ملی لبنان، نشان دهنده ضرورت توجه به نقش حزبالله در معادلات امنیتی و سیاسی است و به روشنی بیان میکند که تهران، علیرغم عدم مداخله مستقیم، نمیتواند از پیامدهای کاهش توان نظامی حزبالله چشمپوشی کند.
![]()
واکنشهای بینالمللی و پیچیدگیهای سیاسی
ایالات متحده، از طریق تام باراک، فرستاده ویژه خود در امور لبنان و سوریه، تصویب این طرح را به عنوان گامی در مسیر تحقق یکپارچگی نظامی و اجرای شعار سازنده «یک ملت، یک ارتش» تحسین کرده و حمایت خود را از دولت لبنان اعلام کرده است، اما حزبالله این تصمیم را «دیکته آمریکایی» خوانده و هشدار داده است که لبنان را بدون هیچ ابزار بازدارنده در برابر اسرائیل باقی میگذارد. این اختلاف دیدگاهها، تنش میان تلاشهای دولت لبنان برای تحکیم قدرت مرکزی و فشارهای خارجی را برجسته میکند و موقعیت ایران را در جایگاهی حساس قرار میدهد که باید میان حمایت از حزبالله و تعامل دیپلماتیک با دولت لبنان توازن برقرار کند.
![]()
سفرهای اخیر مقامهای ایرانی، از جمله علی لاریجانی و پیش از آن سید عباس عراقچی، در حقیقت تلاشهایی برای مدیریت این توازن بوده است، اما اختلاف دیدگاهها در سطح راهبردی، عمیق و پر چالش هستند. ایران، با حمایت از حزبالله تلاش میکند نفوذ خود را در لبنان حفظ کند، در حالی که دولت لبنان و طرفهای غربی خواستار تمرکز قدرت نظامی در دست ارتش و کاهش نفوذ گروههای شبه نظامی هستند؛ شرایطی که میتواند هر گونه اقدام یک جانبه برای اجرای مصوبه خلع سلاح را با ریسکهای جدی مواجه کند.
از منظر حقوقی و سیاسی، مصوبه «یک ملت، یک ارتش» فراتر از یک اقدام نمادین است و حامل پیامهای راهبردی در سطح داخلی و بینالمللی است. این تصمیم با محدود کردن توان نظامی حزبالله، نشان دهنده تلاش دولت لبنان برای تحکیم حاکمیت مرکزی و کاهش نفوذ گروههای شبه نظامی است، اما فقدان توافق داخلی و مخالفت حزبالله و ایران، اجرای کامل آن را با چالش مواجه کرده است. این وضعیت، لبنان را در نقطهای حساس قرار میدهد که هر حرکت غیرمحتاطانه میتواند ثبات سیاسی و امنیتی کشور را تهدید کند و از طرفی روابط تهران و بیروت را وارد دورهای پرتنش نماید.
![]()
دخالتهای ایران در لبنان و منطقه
با آنکه ایران خود با بحرانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی گستردهای روبهرو است که دامنه آن از تورم بیسابقه و فساد گسترده گرفته تا ناترازی انرژی و نارضایتیهای داخلی و محدودیتهای بینالمللی را دربرمیگیرد، اما حکومت همچنان بخش قابل توجهی از منابع و انرژی خود را صرف مداخله در امور داخلی لبنان و سایر کشورهای منطقه میکند. این رویکرد، از منظر استراتژیک، مبتنی بر یک ایدئولوژی امنیتی و نفوذ منطقهای است: تهران حزبالله را ابزاری بازدارنده در برابر دشمنان منطقهای و فرامنطقهای و نیز تأثیرگذار در معادلات بین المللی میبیند. از این منظر، ایران با حمایت از حزبالله، سعی میکند هم قدرت نرم و هم قدرت سخت خود را در شرق مدیترانه و خاورمیانه حفظ کند. در حقیقت ایران، حزب الله لبنان را به مثابه یکی از بازوهای محور مقاومت میبیند. محوری که هم اکنون بازوهای دیگرش قطع شدهاند: سوریه، مقاومت عراق، حماس و … . حذف حزب الله یعنی حذف آخرین سنگر در مقابل اسرائیل.
![]()
این سیاست، زندگی مردم را نشانه گرفته است و نقدهای کوبنده بر آن وارد است: نخست اینکه تمرکز بر سیاستهای منطقهای، منابع محدود داخلی ایران را از اولویتهای حیاتی اقتصادی و اجتماعی منحرف کرده و در عوض مصروف سیاستهای خارجی میشود؛ و موجب میگردد که بحرانهای داخلی از جمله بحران زیرساختها با شدت بیشتری ادامه یابند.
دوم، دخالتهای مستمر ایران در لبنان و سایر کشورهای منطقه، حساسیت و تنش بینالمللی را تشدید کرده و بهانهای میشود برای تحریمهای اقتصادی و سیاسی بیشتر علیه تهران؛ کمبودها اوج گرفته و نبض اقتصاد به شماره میافتد؛ که باز تاوان آن را مردم میدهند.
سوم، این مداخلهگری سبب نارضایتی و اعتراض مردم کشورهای منطقه شده و ایران را در جایگاه مداخلهجو و عامل بی ثباتی قرار میدهد.
از منظر سیاسی، حمایت ایران از بازیگران منطقهای همچون حزبالله لبنان، انصارالله یمن، جبهه النصره عراق، حماس و گروههای مشابه، اگرچه در کوتاه مدت نفوذ و اهرم فشار را برای تهران تقویت میکند و تاکتیکی برای افزایش قدرت منطقهای است، اما در بلند مدت میتواند اعتماد بینالمللی و مشروعیت دیپلماتیک ایران را تضعیف کند و حتی باعث ایجاد جبهههای متحد علیه آن شود. این تضاد میان منافع، به نوعی نشان میدهد که سیاست خارجی مداخلهجویانه ایران، از منظر مدیریت منابع و اولویتبندی داخلی و خارجی، دارای هزینههای سنگین و پیامدهای پیچیده است که لطمات جبران ناپذیر آن سالهاست فقط و فقط به مردم رنج دیده وارد میشود و بار آن بر گرده ملت از نفس افتاده سنگینی میکند.
مسئولیت این خبر با سایت منبع و جامعه ورزشی آفتاب نو در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.
آخرین اخبار ورزشی از فوتبال ایران و باشگاه های جهان را در سایت ورزشی آفتاب نو بخوانید
|
مطالب پیشنهادی از سراسر وب |
