افرا ورزش – حامد اسماعیلی: در دل شهری کوچک در بخش مرکزی رودبار، جایی میان باغهای زیتون و کوههای سبز گیلان، گروهی از دختران جوان با چوبهای هاکی روی زمین چمن شیرکوه تمرین میکنند؛ زمینی که به پایگاهی برای پرورش ملیپوشان هاکی تبدیل شده است.
شاید عجیب به نظر برسد که در چنین نقطهای از کشور، رشتهای کمتر شناختهشده (در ایران) چنین استعدادهای شگرفی پرورش دهد. این، سرآغاز یک داستان احساسی است.

فائزه پشتهدار؛ از تکواندو و والیبال تا دروازه تیم ملی
یکی از این دختران فائزه پشتهدار است؛ دروازهبانی که هم در تیم ملی سالنی و هم در تیم ملی هاکی روی چمن بازی کرده است.
حضور او در مسابقات قهرمانی آسیا در تایلند (هاکی سالنی) و عمان (هاکی چمنی) نشان میدهد که راهی از رستمآباد تا آسیا چندان دور نیست، اگر پشتکار و مربیای دلسوز وجود داشته باشد.
فائزه از ورودش به این رشته چنین میگوید:
ابتدا تکواندو و بعد والیبال کار میکردم. اما خانم حسنی که مربی والیبالم بود، به من گفتند در هاکی میتوانم پیشرفت کنم.
همان زمان پدرم مخالف بود؛ میگفت لباس دروازهبانی سنگین است و رشته تیمی نتیجهاش به تلاش دیگران وابسته. اما خانم حسنی خودشان با پدرم صحبت کردند و اجازه گرفتند. همین گفتوگو مسیر زندگیام را تغییر داد.
هزینههای هاکی
فائزه معتقد است که مهمترین چالش پیشروی بازیکنان این رشته، هزینههای بالای تجهیزات است. او میگوید:
لباس دروازهبانی بالای ۵۰ میلیون تومان قیمت دارد. من وسایل شخصی ندارم و همین لباسی که میپوشم را خانم حسنی مربیمان تهیه کرده است.
چوب هاکی سالنی از ۵ میلیون به بالا و چوب چمنی از ۸ میلیون تومان به بالا است. توپ و دستکش هم اگر بازیکن بخواهد شخصی داشته باشد، باید هزینه کند. این وسایل به راحتی در بازار پیدا نمیشود و اغلب باید از خارج سفارش داده شود.
پشتهدار توضیح میدهد که بخشی از تجهیزات توسط مربی یا با کمک هیئت ورزشی تهیه میشود، اما در بسیاری موارد بازیکنان باید شخصاً هزینهها را پرداخت کنند: «گاهی چوبهای مبتدی میشکنند و ناچار میشویم چوب حرفهای بخریم. این فشار مالی زیادی برای خانوادهها دارد.»

روزهای سخت و شیرین در تمرینات
زندگی روزمره ملیپوش بودن برای فائزه ساده نیست. ساک بزرگ دروازهبانی، مسیر تمرین و برنامههای جانبی باعث شده خانواده همواره همراهش باشند:
هر روز صبح ساعت پنج به ایستگاه راهآهن رودبار میرویم تا تمرین هوازی داشته باشیم همچنین برای تمرین و برای حمل لباسها باید حتماً با خودرو به محل تمرین برویم.
اگر حمایت خانواده و انگیزه مربی نبود، بارها ممکن بود خسته شوم. اما هر بار یادم میآید که این رشته را برای شهرم و خانوادهام ادامه میدهم.
مینا حسنی چناری؛ مربیای که یک نسل ساخت
اما پشت سر این موفقیتها، چهرهای قرار دارد که بیتردید میتوان او را «مادر هاکی گیلان» نامید؛ مینا حسنیچناری.

او بیش از دو دهه در رودبار کار کرده، در حالی که خانهاش در رشت است و هفتهای سه بار مسیر یکساعته تا رستمآباد را طی میکند.
۲۳ سال است در شهرستان رودبار کار میکنم. هیچ زمین اختصاصی نداشتیم و همیشه با کمترین امکانات جلو رفتیم. اما کمبودها را به فرصت تبدیل کردیم.
حتی وقتی فرزندم دو ماهه بود، با او به اردوهای ملی میرفتم. امروز پسرم هفت ساله است و هنوز در همین مسیر ادامه میدهم.
هاکی ایران، بخش مهمی از توان امروز خود را مدیون یک زمین چمن در روستای شیرکوه در کیلومتری رستمآباد است. حسنی در این باره میگوید:
فقط یک زمین و دیگر هیچ. هیچ امکاناتی نیست. نه رختکن، نه سایهبان، نه آب و امکانات بهداشتی. به طور کلی برای تمرین به روستاهای اطراف رستمآباد میرویم. از این روستا به آن روستا. اگر یکی از بازیکنها آسیب ببیند، دردسر زیادی هست تا او را به شهر ببریم .

سال گذشته، حسنی در قامت کمک مربی تیم ملی سالنی در کنار سرمربی آمریکایی این تیم حضور داشت. تجربهای که نشان داد کار او در رستمآباد به سطح ملی گره خورده است:
از رودبار پنج بازیکن در تیم ملی داشتیم: فائزه پشتهدار، المیرا پوپاش، نازنین امیدی، زیبا یحیوی و مریم حیدری که البته در تهران است اما اصالتا رودباری. این برای شهری کوچک، افتخاری بزرگ است.
همه راهها به مربی ختم میشود!
دختران هاکی گیلان میگویند که بدون مینا حسنی هیچچیز ممکن نبود وبها، توپها، لباسها و حتی هماهنگیهای اعزام همه توسط او تهیه و پیگیری شده است. به قول فائزه: «چوب: خانم حسنی، توپ: خانم حسنی، اعزام: خانم حسنی… اگر ایشان نبودند، ما هم نبودیم.»
حسنی علاوه بر تیم ملی، سه رده تیمی در رستمآباد دارد: نونهالان، نوجوانان و جوانان. او باور دارد که «هاکی باید از پایه ساخته شود. هر ملیپوشی که امروز دارید، روزی از همین زمین شیرکوه شروع کرده است.»
عشق و تعصب
با وجود نبود قرارداد و اسپانسر جدی در گیلان، بازیکنان رستمآباد «دلی» بازی میکنند. نه پولی در کار است و نه قرارداد رسمی.
حسنی و شاگردانش اما همچنان ماندهاند؛ نه برای منفعت مالی، بلکه بهخاطر تعصب به شهر و آرزوی دیدهشدن.
فائزه پشتهدار سنگربان تیم ملی میگوید:
من بارها پیشنهاد داشتم که به تیمهای استانهای دیگر بروم، اما تعصبم به رستمآباد مانع شد. ما برای غرور خانوادهها و شهری که با کمترین امکانات ما را ساخت، ادامه میدهیم.
نتیجه؛ پیوند نسلها
هاکی در رستمآباد نهتنها یک رشته ورزشی، بلکه روایت پیوند نسلهاست: از مادری که زندگیاش را وقف پرورش دختران کرد، تا دختری که از تکواندو و والیبال به دروازه آسیا رسید.
مینا حسنیچناری و فائزه پشتهدار، دو روی یک سکهاند؛ مربی و شاگردی که با هم ثابت کردند حتی از کوچکترین شهرها هم میتوان راهی به بزرگترین میدانها گشود.
لینک کوتاه : https://afravarzesh.ir/?p=105774
مسئولیت این خبر با سایت منبع و جامعه ورزشی آفتاب نو در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.
آخرین اخبار ورزشی از فوتبال ایران و باشگاه های جهان را در سایت ورزشی آفتاب نو بخوانید
|
مطالب پیشنهادی از سراسر وب |
