به گزارش آفتاب نو، «شیدا» و همسرش «محسن» پس از چند سال زندگی مشترک، تصمیم گرفتهاند بهصورت توافقی از یکدیگر جدا شوند. آنها میگویند همچنان یکدیگر را دوست دارند، اما مشکلات مالی و اختلافات دیگر، ادامه این زندگی را برایشان غیرممکن کرده است.
در ادامه داستان مشترک این زوج جوان را باهم می خوانیم.
با همسرت چطور و کجا آشنا شدی؟
ما در شهرستان همسایه بودیم. ازدواج کردیم و به تهران آمدیم و زندگی مشترک را اینجا شروع کردیم.
زندگی مشترکتان چطور بود؟
من واقعاً شوهرم، محسن را خیلی دوست داشتم و هنوز هم دوست دارم. ما زندگی خوبی داشتیم
پس چرا میخواهید جدا شوید؟
چون دیگر توان اداره خانه را نداریم. ما دو سال مستاجر بودیم، پول پیش داده بودیم و خرجی خانه را هم دو تایی درمیآوردیم، ولی حالا دیگر نمیتوانیم.
یعنی به خاطر اینکه خرج خانه تامین نمیشود میخواهید جدا شوید؟
البته یکسری اختلافات دیگر هم هست.
چرا به شهر خودتان برنمیگردید؟
شوهرم حاضر نیست برگردد. به من میگوید تو برو. من پولدار میشوم و برمیگردی ولی من قبول نکردم.
شغل شوهرت چیست؟
کارگر است. من خودم هم کار میکنم.
پس فقط مساله فقر نیست.
ما پول نداریم. شوهرم به من میگوید به خانه پدرت برگرد تا وضعم خوب شود ولی من قبول نکردم. شوهرم بیشتر از مشکل مالی مساله دیگری دارد و نمیخواهد من کنارش باشم. گفتم اگر میخواهی من را به خانه پدرم بفرستی طلاق میگیرم. او هم قبول کرد.
بعد از طلاقچه میکنی؟
میخواهم زندگی خودم را بسازم. به پانسیون میروم.
نمیشود قبل از طلاق این کار را بکنید؟
شوهرم قبول نکرد. گفت اگر قبل از طلاق هر جایی بمانی پدرت از من شکایت میکند. من هم طلاق میخواهم که خودم برای خودم تصمیم بگیرم.
مسئولیت این خبر با سایت منبع و جامعه ورزشی آفتاب نو در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.
آخرین اخبار ورزشی از فوتبال ایران و باشگاه های جهان را در سایت ورزشی آفتاب نو بخوانید
|
مطالب پیشنهادی از سراسر وب |
