شایانیوز– حمله هوایی اسرائیل به مقر حماس در دوحه، که منجر به کشته شدن تعدادی از اعضای ارشد این جنبش شد، بیش از آنکه یک عملیات نظامی ساده تلقی شود، نمونهای روشن از نقض آشکار اصول بنیادین حقوق بینالملل و حاکمیت ملی یک کشور مستقل بود و پیامدهایی فراتر از قطر داشت. اسرائیل با استناد به امنیت ملی و حق دفاع مشروع، اقدام خود را توجیه میکند، اما ماهیت این عملیات، واقعیتهای موجود در دیپلماسی بینالمللی را زیر سؤال میبرد؛ کشوری که خود را فراتر از قواعد بینالمللی میبیند و عملیاتش را در قلب پایتخت یک کشور ثالث انجام میدهد، این پیام را میرساند که هیچ بازدارنده واقعی برای اقدامات فرامرزی او وجود ندارد. چنین رفتاری نه تنها به امنیت قطر آسیب میزند بلکه تنشهای منطقهای را به شدت افزایش میدهد و فرایند مذاکره و صلح و در خاورمیانه را کند و پیچیده و سیستم دیپلماسی را تضعیف میکند.
![]()
واکنشهای بینالمللی و تناقض همیشگی مواضع امریکا
واکنش رسمی ایالات متحده، مبنی بر «ابراز نگرانی» و محکومیت ضمنی، در تضاد آشکار با گزارشهایی است که حاکی از اطلاع قبلی واشنگتن از عملیات بودهاند. این تناقض، یک پیام چند لایه را به منطقه منتقل میکند: از یک سو امریکا تلاش میکند با بیانیهای رسمی، خود را بیطرف و معترض نشان دهد، و از سوی دیگر با اطلاعرسانی قبل از حمله، در واقع چراغ سبز غیر رسمی به اسرائیل داده است. این وضعیت، اعتبار دیپلماتیک ایالات متحده را کاهش داده و به تحلیلگران نشان میدهد که قدرتهای بزرگ جهانی غالباً در واکنش به اقدامات یک جانبه اسرائیل، دچار سردرگمی و ضعف اجرایی میشوند؛ این ضعف به اسرائیل اجازه میدهد تا بدون نگرانی از مجازات یا بازدارندگی، عملیاتهای فرامرزی خود را ادامه دهد.

استراتژی اسرائیل: فریب، مذاکره و حمله غافلگیرانه
یکی از الگوهای مشهود در رفتار نظامی-دیپلماتیک اسرائیل، استفاده از مذاکرات و آتشبس به عنوان ابزار فریب است؛ به این معنا که با ایجاد امید به صلح و کاهش آمادگی طرف مقابل، شرایط را برای انجام حملهای غافلگیرانه فراهم میکند. تحلیل دقیق رخدادهای گذشته نشان میدهد که اسرائیل این رویکرد را نه تنها در قبال حماس، بلکه در مواجهه با ایران و دیگر گروههای مقاومت نیز اعمال کرده است. تاریخ نشان داده است که اسرائیل اغلب تلاش میکند طرف مقابل را در فضای مذاکره و آتشبس با اطمینان و کاهش آمادگی نظامی فریب دهد و سپس حملات غافلگیرانهای انجام دهد که ساختار دفاعی حریف را فلج کند. حمله به دوحه نمونه واضحی از این استراتژی است. به عبارت دیگر، مذاکرات رسمی اغلب بخشی از یک استراتژی گستردهتر برای کاهش واکنش طرف مقابل و افزایش کارایی حملات نظامی هستند. در مورد حمله به دوحه نیز به نظر میرسد اسرائیل با برنامهریزی دقیق، زمانبندی عملیات را به گونهای انتخاب کرده که بهرهبرداری از فرصتهای دیپلماتیک و کاهش هشدارهای امنیتی ممکن شود.
![]()
هدف بلند مدت: نابودی کامل حماس و بازتعریف موازنه قدرت
تحلیل جامع شواهد نشان میدهد هدف اسرائیل فراتر از محدودسازی یا فشار موقت بر حماس است؛ این کشور در پی تخریب ساختار سیاسی و نظامی کامل این جنبش و از بین بردن ظرفیت آن برای مقاومت است. چنین رویکردی، هم در زمینه نظامی و هم در حوزه سیاسی-اجتماعی، پیامدهای گستردهای دارد: احتمالاً اسرائیل قصد دارد با محو کردن کامل حماس، موازنه قدرت در غزه و حتی فلسطین را به نفع خود بازتعریف کند، تا از هرگونه تهدید آینده جلوگیری نماید. این استراتژی، اگرچه از منظر امنیت داخلی اسرائیل قابل توجیه است، اما در منطقه منجر به بیثباتی گسترده، قدرتگیری رادیکالیسم و بحران انسانی خواهد شد؛ که البته در بلند مدت گریبان خود اسرائیل را هم خواهد گرفت.
![]()
پیامدهای منطقهای و بینالمللی
عملیات اسرائیل در دوحه، علاوه بر اثر مستقیم بر رهبران حماس، تأثیر عمیقی بر روابط منطقهای و سیاستهای دیپلماتیک کشورها خواهد داشت. کشورهای حاشیه خلیج فارس، از جمله قطر، با مواجهه با نقض حاکمیت خود، ممکن است رویکرد تلافیجویانهای در تعامل با اسرائیل اتخاذ کنند و فشار بینالمللی برای محدود کردن اقدامات یک جانبه اسرائیل افزایش یابد. از سوی دیگر، کشورهای غربی، به ویژه ایالات متحده، با حفظ روابط استراتژیک با اسرائیل و عدم اقدام عملی مؤثر، به بحران مشروعیت سیاسی و اخلاقی دچار میشوند. این وضعیت میتواند منجر به افزایش تنشهای امنیتی، رقابت تسلیحاتی و پیچیدگی بیشتر در تلاشهای دیپلماتیک برای صلح گردد.
در نهایت، حمله اسرائیل به دوحه را باید بخشی از یک استراتژی بلند مدت در نظر گرفت که هدف آن از بین بردن کامل حماس، تثبیت برتری نظامی و سیاسی اسرائیل و ایجاد فشار بر حامیان منطقهای مقاومت است. این عملیات، ضمن نقض آشکار حقوق بینالملل و حاکمیت ملی قطر، نشان دهنده محدودیت واکنشهای بینالمللی و تناقض مواضع امریکا و دیگر قدرتهای بزرگ در مواجهه با اقدامات تروریستی است. از منظر تحلیلی، اسرائیل نه تنها قصد دارد تهدید حماس را از بین ببرد و این گروه را محو کند، بلکه با بهرهبرداری از فریب مذاکره و حمله غافلگیرانه، تلاش میکند موازنه قدرت را در منطقه به نفع خود تغییر دهد، امری که پیامدهای انسانی، امنیتی و دیپلماتیک گستردهای برای منطقه و جهان در پی خواهد داشت.
مسئولیت این خبر با سایت منبع و جامعه ورزشی آفتاب نو در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.
آخرین اخبار ورزشی از فوتبال ایران و باشگاه های جهان را در سایت ورزشی آفتاب نو بخوانید
|
مطالب پیشنهادی از سراسر وب |
