
در سالهای اخیر، بخش قابل توجهی از منابع مالی باشگاههای پرهوادار، بهویژه استقلال و پرسپولیس، به مسیر هزینههای کوتاهمدت و نتیجهگرایانه سوق یافته است. این جریان بودجهای، که از پرداختهای غیرمنطقی به بازیکنان آماده و پرنام ـ همانند نمونهی اخیر عارف آقاسی ، جذبهای پرهزینهای نظیر اوریه و آدان ـ حاصل میشود، نه تنها بازده فنی پایدار ایجاد نکرده، بلکه با فشار روانی و هجمه رسانهای، بعضاً مسیر رشد فنی بازیکن را نیز تخریب کرده است.
این الگوی خرجکرد، حاصل نگرانی مدیران از واکنش فضای مجازی و فشار بدنه هواداری است؛ پدیدهای که در نبود نظام ارزیابی حرفهای عملکرد، جایگزین سیاستگذاری بلندمدت شده است.
در این میان، غفلت از سرمایهگذاری پایدار بر تیمهای پایه و آکادمی، منجر به پیری شتابان ترکیب تیم ملی و فقدان استعدادهای نوظهور در سطح قارهای شده است. به گونهای که امروز، در آستانه رقابتهای ملی، حتی یافتن ۵ بازیکن جوان با استانداردهای بینالمللی در میان لیگ برتر دشوار است. مسئولیت این وضعیت متوجه باشگاههاست، نه کادر تیم ملی؛ زیرا تولید نیروی انسانی کیفی وظیفه ساختاری و ذاتی نظام باشگاهی است. تا هنگامی که سیاست مالی باشگاهها بر محور «خرید گران امروز» و نه «پرورش ارزان و پایدار فردا» دور میزند، خروجی فوتبال ایران نه به ارتقا، که به استهلاک خواهد انجامید.
نظری جویباری که سالهاست از قافله مدیریت مدرن فوتبال جا مانده و همچنان با ذهنیت بازیکنگیریهای دهه هفتاد و هشتاد و خاطره انتقالهایی چون هاشمینسب، باشگاهداری را تعریف میکند، با پرداختی کلان و غیرمنطقی برای جذب عارف آقاسی ، نهتنها فشار انتظارات سنگینی را بر دوش این مدافع نهاد، بلکه او را از مسیر طبیعی پیشرفت فنی و روانی خارج کرد؛ فشاری که امروز در قالب عملکرد پرانتقاد، خداحافظی زودهنگام از استقلال و هجمه رسانهای عیان شده و محصول مستقیم همان رویکرد تاریخمصرفگذشته و بیاعتنا به اصول اقتصاد و مدیریت حرفهای فوتبال است.
مسئولیت این خبر با سایت منبع و جامعه ورزشی آفتاب نو در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.
آخرین اخبار ورزشی از فوتبال ایران و باشگاه های جهان را در سایت ورزشی آفتاب نو بخوانید
|
مطالب پیشنهادی از سراسر وب |
