قیمت: 359000 تومان

فصل اول «به دری خوش آمدید» (It: Welcome to Derry) که پیش‌درآمدی بر دنیای شوم پنی‌وایز است، با نبردی عظیم میان شخصیت‌های اصلی و موجود شیطانی پایان یافت. در قسمت هشتم، گروهی از نوجوانان و بزرگسالان، از جمله لیلی، مارژ، رونی و دیک هالوران، در مواجهه‌ای نفس‌گیر با پنی‌وایز تلاش کردند او را برای مدت ۲۷ سال به خواب ببرند. این نبرد پایانی تلفیقی از اکشن، روان‌شناسی و ترس بود که به شکلی احساسی و خطرناک مخاطب را تا لحظه‌ی آخر درگیر کرد. 

اما نقطه‌ی عطف واقعی، صحنه پس از تیتراژ بود: در سال ۱۹۸۸، نسخه‌ جوان‌تر بِوِرلِی مارش (با بازی سوفیا لیلیس) دیده می‌شود که پس از یافتن بدن مادرش که خودکشی کرده، در آسایشگاه «جونیوپر هیل» او را خانم کرش–‌ همان زن مرموزی که در فیلم‌های (It) نقش دارد ‌– آرام می‌کند. این سکانس، که یکی از بازی‌های آخر جوآن گرگسون در نقش خانم کرش بوده و برای او یادبودی نیز محسوب می‌شود، مستقیماً به صحنه‌ای در فیلم (It: Chapter Two) مرتبط می‌شود و به بینندگان دید عمیق‌تری نسبت به ارتباط خاطرات، ترس و چهره‌ پنی‌وایز می‌دهد. 

این پایان‌بندی نه تنها فصل اول را با دنیای فیلم‌ها پیوند می‌دهد، بلکه پایه‌ای محکم برای روایت‌های آینده می‌گذارد؛ داستانی که به گفته‌ی خالقان، قصد دارد به وقایع سال‌های ۱۹۳۵ و ۱۹۰۸ نیز بپردازد. 

آیا این پایان به معنای آغاز فصل‌های بعدی است؟ اگرچه هنوز فصل دوم رسماً تأیید نشده، سازندگان برنامه سه‌فصل برای داستان در ذهن دارند که یکی از آن‌ها به سال ۱۹۳۵ اختصاص خواهد داشت.