تاریخ انتشار : سه شنبه ۹ دی ۱۴۰۴ - ۱۹:۴۷
کد خبر : 754037

شب یلدا مواد مصرف کردم شوهرم فهمید مرا از خانه بیرون انداخت

شب یلدا مواد مصرف کردم شوهرم فهمید مرا از خانه بیرون انداخت

جامعه ورزشی آفتاب نو: زن ۲۷ ساله با مراجعه به کلانتری گلشهر مشهد به مشاوران دایره مددکاری اجتماعی گفت: اگرچه پدرم از اتباع کشور افغانستان است، اما من از مادری ایرانی به دنیا آمدم و در مشهد بزرگ شدم. پدر و مادرم به مواد مخدر سنتی اعتیاد داشتند تا اینکه چند سال قبل پدرم برای

جامعه ورزشی آفتاب نو:


زن ۲۷ ساله با مراجعه به کلانتری گلشهر مشهد به مشاوران دایره مددکاری اجتماعی گفت: اگرچه پدرم از اتباع کشور افغانستان است، اما من از مادری ایرانی به دنیا آمدم و در مشهد بزرگ شدم. پدر و مادرم به مواد مخدر سنتی اعتیاد داشتند تا اینکه چند سال قبل پدرم برای ادامه فعالیتش در کارگاه خیاطی زنانه‌دوزی اعتیادش را ترک کرد. ولی مادرم نتوانست از مواد مخدرجدا شود چراکه دچار افسردگی شدیدی شده بود.

من هم که نزد پدرم خیاطی را آموخته بودم، در حالی که ادامه تحصیل می‌دادم، از ۱۷ سالگی وارد بازار کار شدم و در کارگاه جوراب‌بافی کار می‌کردم تا اینکه یک روز وقتی خسته و بی‌حال به خانه مادربزرگم رفتم، او پیشنهاد کرد برای آنکه خستگی از تنم بیرون برود، در کنارش مقداری شیره مصرف کنم.

زمانی که چند دود گرفتم، احساس سرخوشی به من دست داد، به همین خاطر مدام به خانه مادربزرگم می‌رفتم و پنهانی مواد مصرف می‌کردم. زمانی که در رشته علوم تجربی دیپلم گرفتم، هنوز کسی نمی‌دانست که من هم معتاد شده‌ام. در این شرایط دیگر به دانشگاه نرفتم. ولی یک روز پدر و برادرم موضوع اعتیادم را فهمیدند و مرا وادار کردند که اعتیادم را کنار بگذارم.

هنوز یک ماه بیشتر از ترکم نمی‌گذشت که مرتضی به خواستگاریم آمد. او جوانی پولدار و زیبا بود، اما چون قد کوتاهی داشت، از ترس حرف‌های مردم او را رد کردم و به خواستگاری سامان پاسخ دادم چراکه خانواده‌اش خیلی از او تعریف می‌کردند. از سوی دیگر، به خاطر گریه‌های مادرم که می‌گفت اگر دوباره مصرف مواد را آغاز کنی جز کارتن‌خوابی آینده‌ای نخواهی داشت، سعی کردم مواد مصرف نکنم.

اما یک روز بعد از ازدواجم، هنگامی که از مقابل مغازه عطاری می‌گذشتم، با فروشنده به گفتگو پرداختم. آن زن در همسایگی ما زندگی می‌کرد و مادرم را می‌شناخت چون موادش را از او می‌گرفت. آن روز آن زن مقداری شیره به من داد که با مصرف آن دوباره شروع کردم. اآن موقع از اینکه باردار بودم خبر نداشتم. زمانی به خودم آمدم که پسرم نیز از دوران جنینی معتاد شده بود.

خانواده همسرم وقتی از طریق پزشکان در جریان اعتیاد پسرم قرار گرفتند، او را با دارو ترک دادند، ولی من باز هم پنهانی به مصرف ادامه دادم تا اینکه با تهدیدهای شوهرم روبه‌‎رو شدم و حدود ۸ ماه اعتیادم را ترک کردم. ولی وقتی متوجه شدم که همسرم به من خیانت می‌کند و شب‌ها دیر به خانه می‌آید، دوباره به مصرف مواد گرایش پیدا کردم.

در این شرایط از همسایه ها پول قرض می‌گرفتم، ولی نمی‌توانستم آن را پس بدهم. حتی به گدایی افتادم. چند بار با اصرار خانواده و همسرم ترک کردم، ولی فایده‌ای نداشت. شوهرم نیز به من پولی نمی‌داد و من هر چیزی را به ضایعاتی می‌فروختم.

خلاصه، باز هم به خاطر فرزندم ترک کردم ،ولی شب یلدا، زمانی که قرار بود به مهمانی برویم، دوباره وسوسه مصرف به سراغم آمد و شوهرم متوجه شد که دوباره لغزش کرده‌ام. این بار مرا از خانه بیرون انداخت و تهمت‌های ناروا به من زد به طوری که از آن شب یلدا آواره شدم. به خانه پدرم بازگشتم، ولی مادرشوهرم فرزندم را به من نداد. حالا هم به کلانتری آمده‌ام تا شاید راهی برای فرار از این زندگی نکبت‌بار پیدا کنم.

با دستور سرهنگ ابراهیم عربخانی رئیس کلانتری گلشهر مشهد اقدامات قانونی و بررسی‌های روان‎شناختی مشاوران دایره مددکاری اجتماعی برای نجات این زن ۲۷ ساله از مرداب اعتیاد آغاز شد.


منبع خبر


مسئولیت این خبر با سایت منبع و جامعه ورزشی آفتاب نو در قبال آن مسئولیتی ندارد. خواهشمندیم در صورت وجود هرگونه مشکل در محتوای آن، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا اصلاح گردد.

آخرین اخبار ورزشی از فوتبال ایران و باشگاه های جهان را در سایت ورزشی آفتاب نو بخوانید

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

.

advanced-floating-content-close-btn